چند بار سعی کردم شعرای نو بخونم. اما نتونستم. بعد سعی کردم شعرای پروین یا حافظ یا مولانا رو بخونم بازم نمی‌دونم خوشم نیومد یا حوصلم نکشید یا نفهمیدم. مولانا رو به شخصه خیلی دوست دارم. ولی با سعدی فعلا کنار اومدم. شاید بعد خوندن این کتاب علاقمند شدم به تفکر بیشتر و سراغ شعرهای مولانا رفتم. فعلا دارم ذوق کور شده‌ی شعریم رو فعال می‌کنم.


این شعر دربردارنده‌ی طنزی از سعدی هستش که نویسنده‌ی کتاب در پانویس توضیح داده.


گل است آن یا سمن یا ماه یا روی

شب است آن یا شبه یا مشک یا بوی

لبت دانم که یاقوت است و تن سیم

نمی‌دانم دلت سنگ است یا روی*

نپندارم که در بستان فردوس

بروید چون تو سروی بر لب جوی

چه شیرین لب سخنگویی که عاجز

فرو می‌ماند از وصفت سخنگوی

به بویی الغیاث از ما برآید

که ای باد از کجا آوردی این بوی

الا ای ترک آتشروی ساقی

به آب باده عقل از من فروشوی*

چه شهرآشوبی ای دلبند خودرای

چه بزم‌آرایی ای گلبرگ خودروی

چو درمیدان عشق افتادی ای دل

بباید بودنت سرگشته چون گوی

دلا گر عاشقی می‌سوز و می‌ساز

تنا گر طالبی می‌پرس و می‌پوی

در این راه تن بده یا ترک ما گیر

بر این در سر بنه یا غیر ما جوی

بداندیشان ملامت می‌کنندم

که تا چند احتمال یار بد خوی

محال است این که ترک دوست هرگز

بگوید سعدی ای دشمن تو می‌گوی*


* تغیر لحن از ستایش ظاهر زیبای یار به طعنه زدن درباره‌ی سنگدلی او.

* این اشتیاق برای رهایی از دست عقل نوعی لجبازی با اهل پند و صلاح است.

* تن دادن به بدخویی و بی‌توجهی به سرزنش دیگران مزحک به نظر می‌رسد اما مزحک‌تر این است که ملامت‌کنندگان را بداندیش و دشمن می‌نامد و می‌گوید من دوست را ترک نمی‌کنم تو این کار را کن. معلوم است که دشمن درواقع رقیب عشقی سعدی است.

۱: عنوان اسم کتاب.



مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

اقامت اروپا سيزده عکس بازیگران بازی3بازی|دانلود بازی اندروید پنجره چوبی دکتر غدد تیروئید دیابت Kimberly تاسیسات فصل اصفهان I ❤ Anime